کتاب کنترل دوپامین

در بخشی از کتاب کنترل دوپامین می خوانیم:

خلاصه اینکه من تبدیل به خوانندۀ زنجیره ای رمان های ژانر جنسی کلیشه ای شدم. به‌محض اینکه یک کتاب الکترونیکی را تمام می کردم، به‌سراغ کتاب بعدی می رفتم؛ به جای معاشرت‌کردن کتاب می‌خواندم، به جای آشپزی کتاب می خواندم، به جای خوابیدن کتاب می خواندم، به جای توجه به شوهرم و فرزندانم هم همین‌طور. شرم دارم اعتراف کنم که یک‌بار کیندل خود را به محل کارم آوردم و بین ویزیت بیماران مطالعه کردم.

من از هر طریقی به‌دنبال یافتن کتاب های ارزان تر تا رایگان بودم. آمازون مانند هر فروشندۀ خوب مواد مخدری ارزش یک جلد کتاب رایگان را می داند. هر چند وقت یک‌بار کتابی واقعاً با کیفیت پیدا می کردم که اتفاقاً ارزان بود، اما بیشتر اوقات کتاب های ارزان واقعاً افتضاح بودند، با ابزارهای طراحی فرسوده طراحی شده بودند با شخصیت های بی روح و پر از اشتباهات تایپی و گرامری، اما به‌هر‌حال آن‌ها را می خواندم، زیرا روز‌به‌روز بیشتر به‌دنبال تجربۀ خواندن یک چیز خاص بودم. اینکه چگونه به آن تجربه دست می یابم کم و کمتر اهمیت می یافت.